آتونالیته
در فرهنگ لغت انگلیسی اضافه شده حرف a بر سر
کلمهای معنی فاقد چیزی بودن یا نداشتن را به آن واژه ایجاد میکند به
عنوان نمونه مشهور که در فرهنگ فارسی هم شناخته شده است میتوان به واژه
نرمال(طبیعی) و آنرمال(غیرطبیعی) اشاره کرد. بنابراین واژه آتونالیته
Atonality به معنی نداشتن تونالیته است. تونالیته سیستمی در موسیقی است که
در آن تمام نتها حول یک نت اصلی که همان تونیک است میگردند و در واقع
مرکز موسیقی و محل توقف و فرود ملودیها بر روی نت اصلی گام است. به عنوان
مثال تنالیته سیبمل ماژور نت سیبمل را به عنوان تونیک دارد. تونیک
قویترین نت یک گام موسیقی است.
تاریخ دقیقی را برای شروع آتونالیته در
موسیقی نمی توان مشخص کرد اما ردپاهایی از آن در آثار آهنگسازان کلاسیک و
رمانتیک قابل تشخیص است؛ رواج هرچه بیشتر نتهای کروماتیک در آثار
آهنگسازانی مثل بتهوون و برامس بود که زمینه را برای بروز آتونالیته در
موسیقی اروپا هموار کرد. در موسیقی آتونال قدرت تونیک از بین میرود و تمام
نتها اهمیت کم و بیش یکسانی را کسب میکنند. از پیشگامان آتونالیته در
موسیقی میتوان به آهنگسازان اتریشی آرنولد شوئنبرگ پایهگذار موسیقی
دوازدهنتی(دوودکافونیک)،آلبان برگ و آنتون وبرن اشاره کرد.
ادامه مطلب ...
شوبرت: اطریشی ـ روسینی: ایتالیائی ـ وبر: آلمانی ـ مندلسون: آلمانی ـ برلیوز: فرانسوی - لیست: آلمانی ـ چایکوفسکی: روسی ـ شوپن: لهستانی ـ کورساکف: روسی ـ بتهوون: آلمانی ـ برامس: آلمانی ـ ریچارد اشتراوس: آلمانی و ...
آهنگ سازان دورة رمانتیک با ادبیات و شعر خیلی آشنا بودند و با فلسفه نیز آشنایی داشتند.
شونبرگ با نقاش بزرگ اطریشی به نام کاندیتسکی موسس مکتب اکسپرسیونیسم آشنا شد و نزد او به نقاشی پرداخت و حتی چند تصویر زشت و بد شکل هم کشید. شونبرگ با این عقیده و تفکر جدید و تازه سه قطعه برای پیانو و پنج قطعه برای ارکستر نوشت که از نظر هنری کاملاًبا نقاشی های کاندینسکی قابل مقایسه بود. به این جهت در محافل هنری با تعجب و شگفتی بسیاری تلقی شد. از همین زمان به بعد او کلیة قواعد موسیقی را در طبقه بندی دستگاهها (مدها) و مقام موسیقی (تنالیته) به هم ریخت. و به جای هفت نت اصلی و پنج نت فرعی که اساس موسیقی کلاسیک بود دستگاه جدیدی روی دوازده نیم پرده مساوی ترتیب داد و به این طریق سیستم موسیقی دود کافونیک (دوازده تنی) یا موسیقی آتونال (بدون مقام) را به وجود آورد. در این طریقه اصول ملودی و هارمونی کلاسیک تغییر یافت و در عین آزادی با قواعد جدیدی توأم شد. شونبرگ در تشریح نظریه داوزده صوتی می نویسد: اینجا من ناگهان هدف اصلی خود را در تنظیم و وحدت اصوات یافتم. همان هدفی که سال های متمادی به طور ناخودآگاه من را هدایت می کرد. شونبرگ از سال 1940 به دلیل تجاوز آلمانیهای نازی از خاک اطریش به لوس آنجلس آمریکا رفت و در آنجا شاگردان زیادی به مکتب او پیوستند تا سال 1951 که از دنیا رفت. از دیگر آهنگسازان دورة مدرن موسیقی: آلبان بزرگ ـ آنتون وبرن ـ ایگور استراوینسکی ـ پاول هیندمیت ـ سرژه ـ بروکفیفـ شوستاکویچ ـ بارتوک ـ زولتان کودای و تعدادی دیگر می باشند. این افراد از پیشتازان مکتب مدرن بودند و سه نفر اولی خیلی شاخص تر هستند.
سمفونی:
در رایج ترین مفهوم کلمه سوناتی است که برای ارکستر بزرگ نوشته شده باشد. در مفهوم امروزی شاید بتوان گفت که اولین بار به سال 1749 توسط هایدن نوشته شد که به پدر سمفونی شهرت دارد. یکی از تفاوت های مهم سمفونی نسبت به سونات در این است که سونات غالباً در 3 و سمفونی در 4 موومان نوشته می شود.
سوئیت:
فرم موسیقی سازی است مربوط به دورة باروک متشکل از تعدادی (بسته به نظر آهنگساز) هر یک با صفت اختصاصی یک رقص همگی در یک تنالیته بعضی وقتها در ابتدای سودیت ها قطعه ای قرار می گرفت به نام پرلود البته پرلود ممکن است خودش قطعه ای برای ساز پیانو باشد.
اورتور:
مقدمه و ابتدا و شروع است که برای اپرا می نوشتند. رمانس یک قطعه معتدل و ملایم و میانه رو و آوازی است که ممکن است در ابتدای موسیقی مثل سمفونی، سونات یا سوئیت قرار گیرد و گاهی هم بصورت مستقل اجرا میشود، اصولاً آرامش بخش و آرام و سنگین است.
معرفی چند فرم سازی:
1ـ سولو SOLO: قطعه ای است که معمولاً برای یک ساز نوشته می شود.
2ـ دئو ـ DUET دوئت: فرمی است که معمولاً برای 2 ساز نوشته می شود.
3ـ تریو TRIO: فرمی است که برای 3 ساز نوشته میشود.
4ـ کوارتت QUARTET: برای 4 ساز نوشته و یکی از معمول ترین فرم های موسیقی مجلسی است و معمولاً برای سازهای زهی شامل ویلن 1 و 2 ویولا، ویلن سل میباشد.
5ـ کوینتت QUINTET: برای 5 ساز تصنیف و نوشته می شود مثلاً برای پیانو و کوارتت زهی است.
6 ـ سکستت SEXTET: برای 6 تا ساز نوشته می شود.
7- سپتت SEPTET: برای 7 ساز تصنیف میشود.
8- اکتت OCTET: برای 8 ساز تصنیف میشود.
9- نونت NONET: برای ساز تصنیف می شود.
فرم تکتورن:
بیان کردن ماجرا و حمایتی است پوئم = شعر، / از مهمترین انواع موسیقی مجلسی است که خصوصیات آن کوچک بودن آن نسبت به سمفونی است.
والس: رقصی با میزان 3 ضربی و سرعت عادی که به سال 1800 بوجود آمد. ریشه والس را باید در رقصی اطریشی به نام لندلر به معنای روستائیان جست که پیش از مرسوم شدن والس به فراوانی تصنیف و اجرا می شده است.
جنبشی مهم در هنر قرن نوزدهم به ویژه در ادبیات و نقاشی که تادهه اول قرن بیستم نیز ادامه یافت. در هنر موسیقی میتوان جوانه های آنرا در آثار بتهوون و افول این دوره را در آثار دبوسی دانست. دوره رمانتیک را تاریخ نویسان بر 3 مرحله تقسیم کردند نخست دوره ای است مابین سال های 1820 تا 1850 که آنرا غالباً رمانتیک اولیه نامیدند پس از آن مرحله دوم سال های 1850 تا 1890 را شامل است و مرحله سوم که آنرا دورة رمانتیک نو یا نئورمانتیک نیز گفته اند فاصله بین سال های 1890 تا 1910 را شامل می شود. در دورة باروک موسیفی حالت خفقان داشت و از قواعد شدید علمی تبعیت میکرد، در دوران کلاسیک موسیقی مثل جوانه ای است که در حال رشد کردن است. خصوصیت سبک رمانتیک در موسیقی در مقابل سبک کلاسیک اهمیت یافتن بیان احساسی و درونی در برابر عوامل موسیقایی مانند ریتم، هارمونی و فرم و توجه به زیبائیهای ناشی از آنها است اگر چه نمیتوان نقش عوامل اخیر را در موسیقی دورة رمانتیک ناچیز انگاشت اغلب آهنگ سازان این دوره شدیداً تحت تأثیر سنت ها و عادات ملی و بومی بودند.
در دوره باروک تفکر عقل گرایی بود و به پیچیدگی خیلی اهمیت می دادند، در نتیجه طالب زیبایی تنها نبودند که آهنگسازان دوره کلاسیک مثل 1ـ ژوزف هایون 2ـ ولفاگانگ آمادئوس موتسارت 3ـ لودویک ون بتهوون و خیلی آهنگسازان دیگر در کنار پارامترهای پیچیده علمی و فنی به زیبائیهای موسیقی نیز اهمیت داده و آثار جاودانی خلق کردند.