سلاطین موسیقی سنتی و پاپ

سلاطین موسیقی سنتی و پاپ

بیو گرافی، تصاویر ، موسیقی،
سلاطین موسیقی سنتی و پاپ

سلاطین موسیقی سنتی و پاپ

بیو گرافی، تصاویر ، موسیقی،

نگاهی به موسیقی فولکلور ایرانی

ترانه های محلی اولین پایه تجربی موسیقی هر کشوری به شمار می روند، غم ها ، شادی ها و شکست ها و پیروزی های قهرمانان و شخصیت های برجسته مردم به این موسیقی راه می یابند و از ارزش ویژه ای برخوردارند. سرمایه اصلی موسیقی یک کشور را باید در موسیقی ها و نغمه های محلی و بومی آن کشور جست وجو کرد.
موسیقی فولکلوریک ایران از تاریخ و فرهنگ و آداب و رسوم زندگی مردم در طول قرون متمادی سرچشمه می گیرد. موسیقی فولکلور برای مردم ایران فقط یک وسیله ساده تفریحی یا یک منبع ارضای روحی یا یک هنر رایج نیست، بلکه با اعمال و رفتار روزمره افراد جامعه ارتباط دارد، ملتی که سعی می کنند احساسات خود را بی تکلف با تشبیهات ساده به شکل آهنگ ها و ترانه های ساده و عامیانه بیان کنند و گاه به قدری ماهرانه از عهده این کار برمی آیند که اثری جاودانه از آنان باقی می ماند. اسناد تاریخی نشان می دهد که ایرانی ها از قرن های اولیه تمدن و تاریخ خود اهل و دوستدار موسیقی بودند.
در دوره حکومت هخامنشیان لشکریان این امپراتوری با صدای موسیقی رژه می رفتند، تاریخ نویسان معروف به خصوص هرودت و گزنفون گزارش داده اند که در دوره هخامنشیان موسیقی به سه شکل درباری، مذهبی مردمی و نظامی وجود داشته است. موسیقی درباری جهت برگزاری مراسم گوناگون جشن ها و سرودها و آئین های مذهبی در دربار بوده است. پادشاهان هنگام شکار به منظور گیج کردن شکار دستور نواختن طبل و نعره کشیدن و بوق زدن را می دادند.
آوازهای مردمی مذهبی در مورد اجرای مراسم و آئین های زرتشتی بوده که اغلب با موسیقی همراه بوده است، آوازهایی که متن شان در گات ها و قسمتی از اوستا آمده را می بایستی به صورت گروهی همراه با آهنگ های ساده ای خوانده می شد. موسیقی نظامی دوره هخامنشی موسیقی بوده که دارای ویژگی هایی به منظور تهییج و برانگیخته شدن روحیه سربازان نواخته می شد و در آن قواعد و اصول خاصی را به کار می بردند و بیشتر از الحان رزمی استفاده می کردند از آنجا که موسیقی از شرایط اجتماعی و اقتصادی کشور برمی خاست 
ادامه مطلب ...

موسیقی شبانان

موسیقی چوپانی یا شبانی، بخشی که نه، شاخهٔ پرباری از موسیقی مناطق و نواحی ایران است که متأسفانه در طی قرن جدید، به سبب رشد پرشتاب رسانه ها در ایران و پایان یافتن حکومت چوپانان و رشد دامداریهای صنعتی بخشی از آن به طور کلی فراموش شده است، بخش دیگری از آن توسط، عده ای ناآگاه و جویای نام در زیر نقاب خوانندهٔ بومی ـ محلی، بدون معرفی و شناسنامهٔ درست وارد موسیقی مناطق و رسانه شده و بخشی دیگر از آن با مرگ چوپانهای پیر به خاک سپرده می شود
بدون آنکه در جایی ثبت و ضبط شود، اختلاط بسیار ناشایستی که در موسیقیِ هر منطقه با موسیقی شبانان پدید آمده، باعث شد تا تمامی گردآورندگان موسیقی مناطق و نواحی ایران نیز در نگرش خود، دچار اشتباه شوند، این اتفاق در مورد موسیقیِ خراسان، موسیقی ترکمن و موسیقی کردستان و کرمانشاه، بسیار بد رخ داده است.
چون شبانان ایرانی دارای آیین، جشن و آداب و رسوم ویژه خود بوده اند و از سویی ارتباطی بسیار نزدیک با طبیعت داشته اند، بنابراین موسیقی نزد آنان از اصوات آهنگین، سوت زدن و آوازهای بدوی شروع شده و گاه تا ترانه ها و تصنیفهای جشنی پیش می رود، گوش حساس و درک و دریافت دقیق ذهنی از نغمات و اصوات از جمله مسائل مهم یک شبان بوده است.
تلاش کرده ام تا هر از گاه در مجلهٔ مقام موسیقایی به معرفی موسیقیِ شبانان در مناطق و نواحی ایران بپردازم و آنچه که طی سالها به دست آورده ام با نگرشی درست به معرض داوری شما خوانندگان محترم بگذارم و امید یاری و نقد از سوی مخاطب را دارم تا در صورت رخداد اشتباه در یافته ها و گفته هایم مرا راهنما باشند. 
ادامه مطلب ...

دستگاه‌های موسیقی سنتی را چقدر می‌شناسید؟

تقسیم‌بندی موسیقی اصیل ایرانی به دستگاه‌های گوناگون، در طول زمان و توسط اساتید موسیقی صورت گرفته است.
واژه‌ی «دستگاه» از دو جزء «دست» و «گاه» ترکیب شده است.
واژه‌ی «دست» نه تنها در موسیقی ایران، بلکه در مغرب زمین نیز به شدت رواج دارد. این واژه، در ملل مختلف به طور اعم و در ایران به طور اخص، مفهوم دست انسان و مجموع 5 انگشت را داراست، زیرا در گذشته نام‌گذاری نت‌ها با انگشتان دست صورت می‌گرفت.
به عنوان مثال، دست به صورت کامل و باز با عنوان «مطلق»، انگشت دوم «سبابه»، انگشت سوم «وسطی»، چهارمین «بنصر» و آخرین انگشت« خنصر» نام دارد.
به طور کلی معنای «دستگاه» محل و زمان قرار گرفتن دست روی ساز است و به کار بردن «گاه» در آن، بیانگر زمان معینی است.
از سویی دیگر، دستگاه در موسیقی اصیل ایرانی، به آوازی اطلاق می‌شود که طرز بستن درجات گام آن و فواصل جزء آن، شباهت به گام دیگری نداشته باشد.
نظر «عبدالله دوامی» درخصوص به کارگیری دستگاه‌های مختلف موسیقی به این شرح است: هنگام «شب» دستگاه «شور» و صبحگاهان «ماهور» و سپس دیگر دستگاه‌های موسیقی سنتی به کار گرفته می‌شد، همچنان که در موسیقی هند نیز، «راگای صبح»، «راگای عصر» و «راگای شب»، ناظر بر نقش زمان است.
دستگاه‌های موسیقی اصیل ایرانی، مانند تمامی مضامین فرهنگی دیگر، در طول زمان دستخوش تغییراتی شده است.
«دوازده گانه‌ی» 7 دستگاه اصیل و «پنج آواز»، «ردیف نوازی» و «بداهه نوازی» در زمره‌ی این دگرگونی‌هاست.
«12 مقام یا 12 گانه» نماد 12 ماه سال و استفاده از هر یک دارای زمان و موقعیت خاصی از شبانه‌روز بوده است.
این مقام‌ها محور اصلی موسیقی اصیل ایرانی است که در آینده با شرح کاملی به اطلاع علاقه‌مندان خواهد رسید.


تاریخ موسیقی سنتی ایرانی

موسیقی سنتی ایرانی، شامل دستگاه‌ها، نغمه‌ها و آوازها، از هزاران سال پیش از میلاد مسیح تا به امروز سینه به سینه در متن مردم ایران جریان داشته و آنچه دلنشین‌تر، ساده‌تر و قابل‌فهم تر بوده است؛ امروز در دسترس است.

 بخش بزرگی از آسیای مرکزی، افغانستان، پاکستان، جمهوری آذربایجان، ارمنستان و ترکیه متأثر از این موسیقی است و هر کدام به سهم خود تأثیراتی در شکل گیری این موسیقی داشته‌اند.

 اینک قبل از بررسی خلاصه وار تاریخ موسیقی ایران باید به چند نکته توجه کرد:

اول آنکه ایران باستان، کشوری پهناور بوده که حدودا شامل ۳٠ کشور امروزی بوده است و به طبع دارای اقوام، مذاهب و فرهنگهای گوناگونی بوده‌اند. بنابراین ما نباید منتظر فرهنگی یک پارچه باشیم زیرا این اقوام در کنار هم و به کمک دستاوردهای یکدیگر به پیشرفت و تکامل رسیده‌اند و نه به تنهایی. از طرفی موسیقى اقوام و ملل مختلف در قالب ملى و بومى بر اساس قواعد و مقررات خاصى تشکیل مى‌شود.  ادامه مطلب ...

روانشناسی سازهای ایرانی

تار:
معمولاً آدم های قلدر و پر ابهت و قد بلند و قوی هیکل سراغ این ساز می روند. صدایی پر صلابت دارد و نوازنده هایش نیز خود به خود چنین ویژگی را پیدا می کنند. تار در یک گروه ممکن است صدای دیگر سازها را بخورد و همین طور نوازنده آن نیز ممکن است به سایر همکارانش توپ و تشر برود که چرا درست ساز نمی زنی.
تار زن حتی به خودش حق می دهد که سطح نوازندگی نوازندگان سایر سازها را مورد ارزیابی قرار دهد. اصولاً واژه تار زدن حکایت از نوعی خشونت پنهان می کند. معمولاً می گویند فلانی تار می زند و یا تار را می زند! ببینید در این حرفه بحث زدن همیشه داغ است!! لطفاً مواظب باشید.

سه تار:
این ساز خیلی با خودش رو راست نیست. اول اینکه نامش حکایت از سه عدد تار می کند در حالیکه چهار تا دارد. از این بدتر می گویند سه تار برای یک نفر کم و برای دو نفر زیاد است. یک و نیم نفر هم که امکان وجود ندارد. بنابراین معلوم نیست چند نفر به چند نفر!! از اینها گذشته چون قیمت آن نسبتاً ارزان است و یاد گرفتنش مثل نی، خیلی سخت هم نیست، در نتیجه هر ننه قمری سه تار می سازد یا سه تار می نوازد و یا سه تار درس می دهد. خلاصه نوازنده هردمبیل سه تار زیاد است.
از جمله خود بنده که استاد مضراب نمکی باشم بدین آفت گرفتارم! خدا عاقبت همه سه تار نوازان و سه تار سازان و سه تار سوزان را ختم به خیر کند!

سنتور:
این ساز ۷۲ سیم دارد که بیشتر اوقات با هم کوک نیستند. در نتیجه نوازنده اش نیز غالب اوقات کوک نیست! گاهی گرم و صمیمی و گاهی منزوی و گوشه گیر و گاهی نیز خیلی خشن. سنتور از اصلی ترین مشخصه معماری ایرانی یعنی خطوط منحنی کم بهره است و تا دلت بخواهد گوشه های تیز دارد. به همین دلیل صدای تیزی هم دارد، حتی اگر مضراب هایش را نمدمالی کنند.
البته تقصیر شکل ذوزنقه است نه خود سنتور. به هر حال سازی بی قرار و پر جنب و جوش است. نوازندگانش نیز غالباً اینگونه اند. معمولاً آهنگسازهای پرکار نوازنده سنتورند. هم تند تند می سازند و هم تند تند اجرا می کنند!

تنبک:
اساس نواختن این ساز بر کوبش استوار است. یعنی نوازنده مرتب بر سر پوست بیچاره می کوبد تا شاید به جایی برسد. در نتیجه روحیه کوبش نوازنده تقویت می شود و معمولاً دوست دارد دیگران را همچون ساز خود بکوبد!
گاهی نیز خود نوازنده سرنوشتی مانند پوست تنبک پیدا می کند. یعنی همه او را می کوبند! تنبک بنا به دلایل تاریخی یک ساز تحقیر شده است و حتی در کارهای گروهی نیز توسط سایر نوازندگان به مقدار کوچولویی دست کم گرفته می شود. تنبک هر چقدر هم سر و صدا بکند، دست آخر گل را به پای ساز های ملودیک می ریزند.
پس یک خرده حسابی همیشه بین این ساز و دیگر سازها وجود دارد. مردم عامی هم اگر بخواهند یکی را تحقیر کنند، می گویند فلامی دمبکی است. خلاصه مطلب این ساز آخر و عاقبت خوبی ندارد. بیچاره نوازنده هایش هم معمولاً اینطوری اند! ما هم که غیر از دعا کاری از دستمان بر نمی آید:
خدایا مطربان را انگبین ده
برای ضرب دستی آهنین ده

کمانچه:
بر خلاف تار که حتماً باید بزنیم تا صدایش در بیاید، کمانچه روحی لطیف دارد و باید نازش را کشید تا خوش صدا بدهد. برای همین است می گویند کمانچه کش و نمی گویند کمانچه زن! اگر به روحیات نوازندگان این ساز هم نظری داشته باشید، می بینید که اصولاً آدم های نازی هستند و کمتر به همکارانشان گیر می دهند.
حال و هوای نوازندگان این ساز مثل خود کمانچه است. یعنی تا نازشان را نکشی برنامه ای اجرا نمی کنند! اما وقتی هم اجرا بکنند، خوب می زنند... ببخشید خوب می نوازند. (آخه قرار نبود کمانچه را بزنند)

نی:
این ساز بر خلاف هیکل نحیف اش، خیلی جاه طلب است و به سختی هم با سایر نوازندگان گروه جفت می شود. در ضمن هیچ ارکستری نمی تواند صدای آن را خفه کند. نوازنده نی نیز اینگونه است و خیلی سخت با بقیه راه می آید.
برای مثال ملاحظه کنید که خیلی از گروه های مطرح ایرانی در حال حاضر نی نواز ندارند. در بد قلقی این ساز همین بس که حتی با خودش هم مشکل دارد! تا حالا دیدید دو تا نی توی یک گروه بنوازند؟ البته من دیدم ولی خیلی کم. این ساز به اتکای شعر معروف مولانا که می گوید: بشنو از نی چون حکایت می کند، خیلی مغرور شده و بیچاره نوازنده اش هم مجبور است گاهی با سازش کنار بیاید! چه کند باباجان؟ روزگاره دیگه!

عود:
می گویند اصل این ساز ایرانی بوده، بعد عربی شده و رفته تا اندولس و حالا دوباره ایرانی شده است. برای همین دو سه چهار پنج شش تا اسم دارد.
عده ای به آن عود می گویند و می نوازند، عده ای بربط خطابش می کنند و می نوازند و عده ای هم اصولاً چیزی به آن نمی گویند، فقط می زنند و یا می نوازند. اروپایی ها هم می گویند "لوت" ولی نمی دانم دقیقاً چه بلایی سرش می آورند. اگر منظور از لوت همان لات خودمان باشد که واویلاست!

قانون:
بیشتر اوقات نام این ساز را با قانون اساسی و خانواده محترمه اشتباه می گیرند. مورخان می گویند این ساز در اصل ایرانی بوده و چند قرن از منزل فرار کرده و حالا دوباره به منزل مادری برگشته است. تصور کنید اگه یه دختر از منزل فرار کنه، چی می شه. آیا به این راحتی می تونه برگرده؟ خلاصه معلومه که در این مملکت قانون درست حسابی وجود نداره.
اگه بود که صداش به گوش همه می رسید. در ضمن معلوم نیست روی چه حسابی این ساز را با اتومبیل پراید و سیگار مور مقایسه می کنند.
حالا اگر به ضرورت روزگار همه قریب به اتفاق نوازندگان قانون از جنس زن درآمده اند، دلیل نمی شود گه بگویند قانون سازی زنانه است. البته هنگام نوازندگی گاهی مثل زن ها شلوغ می کند. وقتی گلیساندو روی این ساز می کشند، آدم یاد حمام زنانه می افتد. جسارتاً بنده تا کنون حمام زنانه هم نرفتم. فقط شنیدم. به قول معروف شنیدن کی بود مانند دیدن!؟

سرنا:
خیلی جیغ می کشد. انگار ارث پدرش را می خواهد. هیچ وقت هم با ساز دیگری کوک نیست. از این نظر درست مثل ایرانی هاست که هیچ وقت با هم جفت و جور نیستند. هر کس ساز خودش را می زند. شنیدی می گویند فلانی سرنا را از سر گشادش می زند؟ نه اینکه بلد نیست چطور باید بزند. بل به خاطر این است تا نشان بدهد من با شما فرق دارم.
یعنی همون که گفتم، هر کی می خواد ساز خودش را بزنه! ولی برای اینکه کم لطفی نشه من یکبار دو نوازنده سرنا اهل ری را دیدم که با هم می نواختند و انصافاً هم جفت و جور بودند. بر همین اساس فکر می کنم آنها احتمالاً ایرانی نبوده اند وگرنه دلیلی ندارد اینقدر با هم کوک بشوند! شاهد هم دارم. جناب آقای حسین حمیدی که در نواختن انواع سازهای بادی و غیر بادی و وحشی و نیمه وحشی ایران تخصص دارند، آنجا بودند.

دهل:
بیشتر از آنکه مایه داشته باشد، سر و صدا می کند. برای همین است که می گویند صدای دهل از دور خوش است. راستی تازه یادم آمد. دهل که اصلاً ساز ایرانی نیست! یعنی ببخشید ایرانی هست ولی ساز نیست!! پس با اجازه مرخصیم...

موسیقی پاپ در ایران

موسیقی پاپ در ایران ، پس از تأسیس رادیو در سال ۱۳۰۹ ه‍ .ش و جنگ جهانی دوم، رونق گرفت. ریشه‌های این موسیقی، به نوعی به قرن دوازدهم و حکومت قاجار می‌رسد. انواع موسیقی پاپ از جمله رومبا، تانگو و همچنین موسیقی والس از حدود پنجاه سال پیش در ایران مطرح شدند. موسیقی پاپ در ایران با خوانندگی افرادی چون ویگن و عارف آغاز شد. این موسیقی، تقلید کاملی از موسیقی غرب بود و فقط اشعار آنها را به فارسی ترجمه کرده بودند. معرفی موسیقی پاپ به رادیو تا حد زیادی مرهون موسیقیدان ارمنی ایرانی، سورن، است.
 
ادامه مطلب ...